شنبه ۲۹ اردیبهشت ۰۳

خاطراتي ازيك معلم

امسال سال آخري هست كه تو روستاي  كرتي جاسك  هستم . پارسال هم كرتي بودم .كرتي روستايي دور افتاده از توابع بخش ليردف شهرستان جاسك هست . با مردماني ساده و مهمان نواز كه با نبود امكانات آموزشي وبهداشتي و خيلي امكانات ديگري مردم اون در فقر زندگي مي كنند ولي هيچ بروي خودشان نمي آورند. امسال سال دومي هست كه تو كرتي درس مي دم. فكر كردن به اينكه فقط همين امسال در كنار اين دانش آموزان و مردم اين روستا هستم خيلي برام سخت هست.

پارسال وقتي مدرسه تمام شد. وسايلم را جمع كردم . كه كرتي جاسك را به مقصد سرريگ قشم ترك كنم . وقتي باچهره وچشمان گريان دانش آموزان روبرو شدم . طاقت نياوردم . اونروز معلمين ديگه ومدير هم مثل  دانش آموزان به گريه افتاديم. دانش آموزان چنان گريه مي كردند. كه شما نرويد سال ديگر بياييد. هر وقت به اون روز فكر مي كنم مثل اون روز بغضم مي گيره . دوست داشتم خدمتي بيش از يك سرباز معلم كه به آنها درس خواندن را ياد مي دهد. برايشان انجام دهم.

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.